Wednesday 11 January 2012

بنازم به اون مردونگیت آریا جان

آریا جان، عکست رو که دیدم بغضم گرفت. بعد که لبخندتو رو لبات دیدم در حالیکه قل و زنجیر به دست و پات بود، فهمیدم که تو بزرگ تر از اون هستی که با این کارا بتونن غرورتو بشکنن. تو ستارخان خطه شمالی و از صمیم قلبم بهت افتخار می کنم.
آریای عزیز، یه روز خوب میاد و تا اون  روز تو سربلندی


No comments:

Post a Comment